بقاء النفس بعد فناء الجسد (کتاب)بقاء النفس بعد فناء الجسد شرح نوشتهای از خواجه نصیر الدین طوسی در قرن هفتم هجری که توسط علامه شیخ ابی عبدالله زنجانی در قرن یازدهم هجری شرح بر آن نوشته شده است. شارح که خود از عالمان بزرگ و صاحب نام زمان خود بوده است. در ابتداء کتاب مقدمه مفصلی بر آن تقریر شده است که متشکل از مطالب مهمی میباشند. ۱ - ساختار کتابکتاب همانطور که گفته شد با یک مقدمه عربی در رابطه با نفس و روح شروع میشود و نظریه خواجه نصیر الدین طوسی در این زمینه (که به صورت رساله بسیار کوچکی برای شاگرد خود مؤید الدین فلکی که در ساختن رصدخانه مراغه دستیار خواجه بوده است نوشته است) که جدای از شرح آورده شده و بعد از هر مطلبی بصورت جدا شرحش آمده است. ۲ - گزارش محتوانویسنده مقدمه ابتدا به آرای فلاسفه یونان در مورد ماده و روح پرداخته و نظریات آنان را در این زمینه بازگو میکند برای مثال افلاطون را نام میبرد که قائل بود بر ازلی بودن ماده اصلی در تکوین عالم که آن ماده اصلی عبارت از هیولای اولی است و شکلی از خود نداشته و مستعد پذیرش انواع اشکال میباشد. عقیده افلاطون در زمینه روح را نیز بازگو میکند که قائل بود روح قبل از بدن موجود بوده و بدن بعد از ایجاد شدن به آن تعلق گرفته است. وی سپس به بیان آرای فلاسفه اسلامی در همین زمینه پرداخته که از آن جمله شیخ الرئیس بو علی سینا ، فارابی و ابن رشد اندلسی میباشند از متکلمین نیز غزالی ابو حامد خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی و فخر رازی را مورد توجه قرار داده است. ۲.۱ - آرای فلاسفه مغرباو در ادامه آرای فلاسفه مغرب زمین را در مورد ماده و روح بیان میکند و در مورد موادی چون اسید کربنیک، رادیوم و چگونگی تشکیل بقیه اجسام از آنها توضیحاتی را ارائه میکند. اما دانشمندان غربی در مورد حیات چه نظری دارند از دیگر مطالبی است که بدان پرداخته شده است. نهایتا چیزی که در مقدمه مورد توجه و دقت قرار گرفته است نفس ناطقه میباشد. نویسنده مقدمه توجهی مبسوط به این مطلب داشته و نفس ناطقه را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داده است او اعضائی از بدن را که در تفکر و اندیشه و تعقل انسان نقشهای اساسی را ایفا میکنند نام میبرد که به ترتیب عبارتند از: دماغ (مغز)، مخ ، مخچه و نخاع . اما اینکه مدرکات انسان به چه ترتیبی حاصل میشوند و حواس ظاهری و باطنی انسان چه نقشی در آن دارند آخرین مطلبی است که قبل از شروع کتاب آورده شده است. بعد از این مقدمات مطالب طرح شده توسط خواجه نصیر الدین طوسی همراه با شرح علامه زنجانی درباره بقای نفس آورده شدهاند. [۱]
بقاء النفس بعد فناء الجسد،طوسی،ص۲۸-۳۰.
۳ - تقسیم موجوداتخواجه در این رساله نخست موجودات را به دو دسته تقسیم نموده است: الف: موجوداتی که وضع دارند (یعنی قابل اشارهاند) ب: موجوداتی که وضع ندارند (قابل اشاره نمیباشند) بعد معنای حلول و چگونگی حلول روح در بدن انسانی را توضیح میدهد. و میگوید نفس انسانی دارای معقولاتی است که وضعی ندارند و تعلق گرفتنشان به بدن بصورت تدبیر امور بدن میباشد. که این قوا بعد از سپری شدن زمانی دچار فرتوتی و ضعف میگردند اما اینکه موجد این بدن و قوا چه کسی است را شارح به این صورت بیان میکند که فرض فیلسوف (خواجه) از این کلام بیان این نکته میباشد که افاضه کننده نفس و علت موجده آن خداوند سبحان است. خواجه میگوید بدن و مزاج آن شرط بقای نفس نیستند زیرا نفس حافظ بدن است و مزاج بدن به تدبیر نفس میباشد اگر بقای نفس نیز به شرط وجود بدن باشد دور لازم خواهد آمد. کتاب دارای خاتمهای است که برای اثبات بقای روح بعد از مرگ به سه روایت از کتاب شریف کافی اشاره میکند که مضمونشان همان قرار گرفتن روح در یک بدن دیگر غیر از این بدن عنصری میباشد که با موت حاصل میشود. [۲]
بقاء النفس بعد فناء الجسد،طوسی،ص۵۷.
۴ - نسخه حاضراین کتاب در یک جلد و در قطع وزیری در سال هزار و چهار صد و بیست و پنج قمری در مصر توسط انتشارات المکتبة الازهریة للتراث چاپ گردیده است که آقای هبة الدین الحسینی وزیر معارف اسبق عراق بر آن تعلیقه نوشته است. در آخر کتاب یک فهرست مطالب آمده است و شماره شابک آن ۲- ۰۸۱- ۳۱۶- ۲۷۷ میباشد. ۵ - پانویس
۶ - منبعنرم افزار خواجه نصیرالدین طوسی،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. |